به گزارش مبشرین به نقل از فارس امروز ۱۳ جمادیالثانی برابر است با سالروز رحلت امالعباس حضرت فاطمه بنی کلابیه معروف به امالبنین (س)، مادری که در کربلا ۴ فرزندش عباس (ع)، عبدالله، جعفر و عثمان را در راه سیدالشهدا (ع) تقدیم کرد.
حجتالاسلام محمدهاشم شفیعی کارشناس مذهبی و پژوهشگر اهل بیت (ع) در گفتوگو با فارس با اشاره به زنان بزرگ تاریخ گفت: تاریخ، بانوان با بصیرت و بزرگی را به خود دیده است که گاه قرآن کریم با الگو قرار دادن رفتار آنان برای مؤمنان، آنها را ستوده است. مانند آسیه همسر فرعون که به علت تحمل آزار، اذیت و شکنجههای فرعون در جهت حفظ ایمان، مَثَلی برای مؤمنان شد. (سوره تحریم، آیه ۱۱)
مادری که وفاداری به صدیقه طاهره را با تقدیم چهار فرزندش اثبات کرد
وی ادامه داد: این گونه ستودنها منحصر در این شخصیتها نخواهد بود، زیرا با گذر زمان همچنان بانوان با فضیلت بیبدیل و کمنظیری پا به عرصه وجود میگذارند که به یقین ستودنی هستند. یکی از آنها ام البنین (س) است. بانوی ولایتپذیر، صبور و شجاع که با تقدیم چهار فرزند دلبند خود در راه دفاع از دردانه حضرت زهرا (س) وفاداری را به اوج خود رساند.
ادب بالاترین مرحله انسانیت
وی با بیان اینکه یکی از بالاترین صفات این بانوی بزرگ اسلام، ادب اوست، گفت: علامه طباطبایی در تعریف ادب چنین گفته است: «ادب، هیأت زیبا و پسندیدهای است که سزاوار است هر عمل مشروعی چه دینی مانند دعا و چه عقلی مانند دیدار دوستان، بر طبق آن هیأت واقع شود.» (المیزان، طباطبائی، ج۶، ص۲۵۶) همچنین امیرالمؤمنین (ع) در این باره میفرمایند: «کُلُّ شَئٍ یَحتاجُ أِلَی العَقلِ وَ العَقلُ یَحتاجُ إِلَی الأَدَبِ؛ (عیون الحکم، لیثی، ص۳۷۷) هر چیزی به عقل احتیاج دارد و عقل محتاج ادب است، یعنی عقل بدون ادب فایدهای ندارد. (عیون الحکم، لیثی، ص ۴۰۸) پس بین عقل و ادب یک رابطه تنگاتنگی برقرار است.
مادر فرزندی که سر تا پا ادب است
این کارشناس مذهبی افزود: ادب بر شکوفایی عقل تأثیر مستقیم دارد؛ زیرا در روایت دیگری آمده است: «إِنَ بِذَوِی الْعُقُولِ مِنَ الْحَاجَه إِلَی الْأَدَبِ کمَا یظْمَأُ الزَّرْعُ إِلَی الْمَطَرِ؛ (عیون الحکم، لیثی، ص ۱۵۱) احتیاج موجودات عاقل به ادب، مانند احتیاج گیاه به آب است.» پس عقل، زمانی به شکوفایی و فعلیت میرسد که همراه ادب باشد. اما ادب این بانوی بزرگ و با بصیرت اسلام که نشانه عقل کامل اوست تا آن جا رسید که فرزندی را تقدیم حادثه کربلا میکند که سر تا پا ادب است.
وفاداری امالبنین حضرت زهرا (س) و فرزندانش الگویی برای بانوان عالم
وی با بیان چند نمونه از ادب حضرت امالبنین (س) گفت: وفاداری و ادب این بانوی با کرامت، باعث شد که به محض ورود به خانه امیرالمؤمنین (ع) ضمن معرفی خود به عنوان کنیز، به پرستاری فرزندان حضرت که در بستر بیماری بودند پرداخته و سعی داشتند که فرزندان زهرا (س) احساس بیمادری نکنند. (أدب الطّف، شبر، ج ۱، ص ۷۳)
به احترام صدیقه طاهره مرا فاطمه صدا نکنید
حجتالاسلام شفیعی در این باره ادامه داد: نام اصلی ام البنین، فاطمه بود. بعد از مدتی، از امیرالمؤمنین (ع) درخواست می کند که او را فاطمه صدا نزند. (ستاره درخشان مدینه، ربانی، ص ۹۴) شاید برای این بوده که با این نام، فرزندان به یاد مادرشان افتاده، ناراحت میشوند.
آموختن ادب و تواضع به فرزندان
این کارشناس مذهبی آموختن ادب و تواضع به فرزندان را دیگر خصوصیت حضرت امالبنین برشمرد و گفت: این بانوی نمونه در تربیت فرزندان چنان عمل کرد که حضرت اباالفضل (ع) بزرگ ترین فرزند وی، ادب را به اوج رساند و هیچگاه جز در آخرین لحظه عمر امام حسین (ع) را با کلمه «برادر» صدا نکرد. (العباس بن علی علیهالسلام، مدرسی محمدتقی، ج۱، ص۲۷)
صبر در برابر شهادت چهار فرزند
حجتالاسلام شفیعی با اشاره به صبر امالبنین پس از شهادت چهار فرزندش در کربلا گفت: بعد از حادثه کربلا، تنها دلواپسی او برای امام حسین (ع) بود؛ زیرا وقتی شنید که فرزندانش شهید شدهاند به یک جمله اکتفا کرد «أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین... أولادی وَ مَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین علیهالسلام، (أدب الطّف، شبّر، ج۱، ص۷۴) از ابا عبد الله الحسین به من خبر بده! فرزندانم و تمام کسانی که زیر آسمانند، همه به فدای ابا عبدالله الحسین علیهالسلام» این نهایت ادب او در وفاداری و ولایتمداری نسبت به ولی خداست.
بانویی که ۵ سال برای سیدالشهدا (ع) گریست و چشمانش نابینا شد
وی به اشکهای امالبنین برای شهادت دردانه حضرت زهرا (س) اشاره کرد و گفت: گریهها و اشکهایی که امالبنین (س) برای امام حسین علیهالسلام ریخت، صرفاً محبت مادری نبود، بلکه به خاطر بصیرتی است که از امیرالمؤمنین (ع) به ارث برده بود. امام صادق (ع) فرمودند: ام البنین (س) پنج سال برای امام حسین (ع) مرثیه میسرائید و میگریست تا این که چشمانش نابینا شد. (دانشنامه امام حسین علیهالسلام، ری شهری، ج ۹، ص ۴۲۴)