دوشنبه 10 دی سال 1403 Mon, 30 Dec 2024 21:00:13 GMT
کد خبر : 77346       تاریخ : 1401/06/25 11:01
گفتگو با مادر شهیدی که ۵۵ سال بانی روضه خانگی‌ است

گفتگو با مادر شهیدی که ۵۵ سال بانی روضه خانگی‌ است

مادر شهید حمید احدی از بانوان فعال و اثرگذار زنجانی است که ۵۵ سال در برگزاری روضه‌های خانگی پیش‌قدم بوده است؛ روضه‌هایی که گاهی خاطرات خیزش‌ها و رویش‌ها را در خود جای داده‌اند و گاهی قوت قلب رزمندگان در جبهه‌های نبرد شده‌اند.

 

به گزارش مبشرین به نقل از حوزه، ارادت به خاندان عصمت و طهارت به‌ویژه امام حسین(ع) در زنجان رسم دیرینه‌ای است و ریشه‌های آن را می‌توان در روضه‌های خانگی که در محله‌های قدیمی و کوچه پس کوچه‌های شهر برگزار می‌شد و هنوز هم ادامه دارد، جست‌وجو کرد. روضه‌هایی که محل تقویت باورهای دینی و مأمن مهر و مهربانی بودند، گاهی خاطرات خیزش‌ها و جنبش‌ها برای بیان نفرت از طاغوت را در خود جای دادند و گاهی قوت قلب رزمندگان در جبهه‌های نبرد شدند.

روزی اهالی محل دست به خیر شدند تا جهیزیه جوانی را آماده و او را راهی خانه بخت کنند و روزی دیگر طعم شیرین رهایی از زندان را به خانواده‌ای بخشیدند. این شیوه انسان‌دوستی سینه به سینه از روضه‌ای کوچک خود را به نسل‌های مختلف رسانده است و هر زمان اثرات خود را در قالبی متأثر از نیاز زمانه جلوه‌گر می‌سازد و اکنون نیز با همان صدق دل در لباسی مثل کمک مؤمنانه در کرونا رخ می‌نماید.

منیره قریشی، مادر شهید حمید احدی یکی از شیرزنان زنجانی است که علاوه بر اینکه مدال افتخار مادر شهید بودن را بر گردن آویخته، ۵۵ سال است که روضه خانگی برپا می‌کند و بسیاری را پای منبر وعظ و خطابه و کلام نورانی وحی نشانده است. در ادامه گفتگو با منیره قریشی تقدیم خوانندگان می‌شود:

اولین بار در چه تاریخی و با چه انگیزه‌ای روضه خانگی را برگزار کردید؟

از کودکی و پیش از انقلاب اسلامی با جلسات قرآن آشنایی داشتم و تقریباً ۱۶ یا ۱۷ ساله بودم که با دو فرزند در جلسات مختلف مثل ترجمه قرآن، اصول و عقاید شرکت می‌کردم. این کلاس‌ها با حضور خانم عزیزیان و حجت‌الاسلام خاتمی برگزار می‌شد. چندین سال به همراه چند نفر از بانوان محله که هم‌سن، متأهل و دارای فرزند بودند در این جلسات شرکت می‌کردیم تا اینکه با فراگیری مباحث قرآنی، اعتقادی و مذهبی و کسب تجربه، خانم عزیزیان که مربی قرآن ما بود، از ما خواست که کارهای تبلیغی را آغاز کنیم. در ابتدا کارهای تبلیغی را از مناطق اطراف زنجان مثل سلطانیه و هیدج شروع کردیم و هزینه رفت و آمد را هم خودمان پرداخت می‌کردیم؛ چراکه مربی سفارش کرده بود هزینه‌ها به عهده خودمان است و اجازه استفاده از غذای روستائیان را نداشتیم و با خودمان غذا می‌بردیم. در کنار برگزاری جلسات مذهبی در کارهایی مثل برش دادن پارچه و دوخت چادر و مقنعه نیز به روستائیان کمک می‌کردیم. از سال ۴۵ اولین روضه خانگی را برگزار کردم. لطف و عنایت خداوند ما را به این جلسات کشاند و کمک پروردگار تاکنون ما را در این راه ثابت‌قدم نگه داشته است.

نزدیک شکل‌گیری انقلاب جلسات دعای ختم انعام و توسل را نیز به کلاس‌های مذهبی اضافه کردیم تا برای پیروزی انقلاب دعا کنیم. در این دوران هماهنگی لازم برای شرکت در راهپیمایی‌ها و تظاهرات در روز و ساعتی که اعلام می‌شد را نیز انجام می‌دادیم تا اینکه انقلاب به پیروزی رسید و فعالیت‌های پشتیبانی انقلاب و در دوران دفاع مقدس حمایت از مبارزان و رزمندگان را در مسجد فاطمیه زنجان به عهده گرفتیم. بانوان مسن شبانه‌روز در مسجد می‌ماندند و وظایفی را انجام می‌دادند و افرادی مثل من که باید به همسران و فرزندان در خانه رسیدگی می‌کردند، ظهر به خانه برمی‌گشتند و عصر تا قبل از شب دوباره در مسجد حضور می‌یافتند، البته بچه‌ها را نیز با خود به مسجد می‌بردیم آن زمان کودکان در حیاط مسجد بازی می‌کردند و ما به کارهایمان می رسیدیم. ستاد پشتیبانی جنگ نیز با مراجعه به مسجد و احصای نیازها؛ تجهیزات و امکانات را توزیع می‌کردند و ما نیز لوازمی مثل کاموا را در اختیار بانوان قرار می‌دادیم تا برای رزمندگان لباس ببافند. آجیل‌ها و مواد غذایی را بسته‌بندی می‌کردیم و دل‌نوشته‌های کودکان برای رزمندگان را داخل آجیل‌ها می‌گذاشتیم. چندین بار هم میوه و شیرنی و مواد غذایی تهیه کردیم و به دیدار آوارگان جنگ رفتیم و از آن‌ها دلجویی کردیم. اواخر جنگ و حمله خیبر سه فرزندم در جنگ حضور داشتند. دخترم برای کمک‌های پزشکی در بیمارستان دزفول خدمت می‌کرد. یکی از پسرانم پاسدار بود و پسر بزرگم در مناطق پشت خط دبیر بود.

پدر و مادر شما هم سابقه فعالیت‌های مذهبی داشتند؟

پدرم زود از دنیا رفت اما مادرم قبل از اینکه به مدرسه بروم خواندن قرآن را به من آموخت، با هم به مسجد می‌رفتیم و در نمازهای جماعت و منبرها شرکت می‌کردیم و این پیشینه مذهبی از کودکی در وجودم شکل گرفته بود.

فضای جامعه برای برگزاری روضه‌های خانگی در دوران پیش از انقلاب چطور بود؟

حکومت و جامعه ما را چندان پذیرش نمی‌کردند و همیشه زیر سؤال بودیم. خفقان زیادی در جامعه حکم‌فرما بود و به ما می‌گفتند اجازه ندارید چادر مشکی سر کنید، به همین خاطر چادر رنگی سر می‌کردیم و در حیاط مسجد دوباره آن را با چادر مشکی عوض می‌کردیم. بخشی از مردم جوری بار آمده بودند که خیلی به باورهای مذهبی پایبند نبودند و با این محدودیت‌ها خدا ما را کمک می‌کرد تا بتوانیم به فعالیت‌های مذهبی بپردازیم.

با توجه به خفقان حاکم در دوران پیش از انقلاب، پیش آمده بود که از فعالیت‌های مذهبی و برگزاری جلسات قرآن و دعا جلوگیری کنند؟

بله زمانی که به تظاهرات می‌رفتیم مورد تعقیب قرار می‌گرفتیم و مدام به ما تذکر می‌دادند که مراقب باشیم یک بار یکی از گاردی‌ها دنبالم کرد و تا بازار در پی من بود، به سرعت به یکی از مغازه‌های بازار که عقب‌رفتگی داشت پناه بردم و خود را مخفی کردم تا از آنجا برود. یک بار نیز گاردی‌ها فرزندم که اکنون شهید شده است را مورد تعقیب قرار دادند، نزدیک اذان مغرب بود، همسایه‌ها خبر دادند که پسرت را دستگیر کردند و او را کتک زدند و او هم خون‌دماغ شده بود، با وجود اینکه خودم تحت تعقیب بودم، نگرانی اجازه نداد، بی‌تفاوت باشم، دنبال پسرم رفتم و متوجه شدم او را به کلانتری شماره یک بردند و در نهایت با کمک برادرم او را آزاد کردیم.

در زمان جنگ با توجه به بمباران‌ها و شرایط دشواری که وجود داشت، چطور جلسات قرآن را برگزار می‌کردید؟

به لطف خدا جلسات در شرایط سخت جنگ نیز تعطیل نشد گاهی جلسات را فشرده و منسجم، گاهی در منزل و بعضی وقت‌ها هم در مسجد برگزار می‌کردیم، به خاطر اینکه منزل ما نزدیک حسینیه اعظم زنجان بود، از این حیث نیز بیشتر تحت نظر بودیم اما از برگزاری جلسات ناامید نشدم. پس از دوران دفاع مقدس نیز حسینیه‌ای را به نام فرزند شهیدم «حمید احدی» دایر کردم و اکنون نیز یکشنبه‌ شب‌ها جلسات قرآن و روضه‌های خانگی در آن ادامه دارد.

چه انگیزه‌ای باعث شد جلسات روضه‌های خانگی را تا امروز ادامه دهید؟

ما مسلمان هستیم و از کودکی در مساجد و محیط‌های مذهبی بزرگ شدیم و عشق به اسلام و دین داریم، بر همین اساس بر خود وظیفه می‌دانیم که زکات علم را با نشر دادن آن بپردازیم؛ چراکه از امام صادق (ع) نقل شده «إنَّ لِکُلِّ شَیءٍ زَکاةً ، وزَکاةُ العِلمِ أن یُعَلِّمَهُ أهلَهُ». ترجمه و تفسیر قرآن را مطالعه می‌کردیم و یاد دادن آن به دیگران برای خودمان هم شیرین بود.

چه خاطره‌ای از روضه‌ها و جلسات قرآنی در طول این ۵۵ سال دارید؟

یک بار خانمی با من تماس گرفت تا برای خانواده‌های ارتشی‌ جلسات قرآن برگزار کنم، در ابتدا به دلیل مشغله کاری و داشتن فرزند کوچک در خانه از پذیرفتن این مسئولیت امتناع کردم. این خانم چهار ماه به طور مداوم با تماس تلفنی داشت تا در نهایت قبول کردم هفته‌ای یک بار به مدت یک ساعت و نیم برای آن‌ها کلاس برگزار کنم و قرار شد یک نفر به دنبالم بیاید و من را به محل مورد نظر ببرد.

روز موعود فرا رسید و یک سرباز شاهنشاهی با پیکان به دنبالم آمد، در مورد این جلسه با کسی صحبت نکرده بودم و تنها سوار ماشین شدم. تصور می‌کردم محل جلسه در خیابان سعدی شمالی فعلی، محل استقرار ارتش باشد، در میانه راه سرباز از مسیر منحرف شد و به سمت فرودگاه رفت. در این لحظه با توجه به اینکه زن جوانی بودم و مصادف با راهپیمایی‌های انقلابی بود، دچار ترس شدم، به نزدیکی منطقه کوشکن که رسیدیم از سرباز خواستم کنار جاده توقف کند تا از او سؤال کنم که من را به کجا می‌برد و او پاسخ داد که مأمور است من را به محل اسکان خانواده‌های ارتشیان ببرد. هنوز هم می‌ترسیدم و باور نداشتم، فکر می‌کردم به دلیل شرکت در تظاهرات و جلسات انقلابی لو رفتم. در نهایت به محل مورد نظر رسیدیم و وقتی بانوان را در محل برگزاری جلسه دیدم تازه آرامش پیدا کردم.

مساجد و هیئت‌ها یکی از پایگاه‌های مهم اجتماعی به شمار می‌روند، تاکنون چه فعالیت‌های اثرگذاری در این اماکن انجام داده‌اید؟

در دوران جنگ یک بار اعلام کردند که برای پشتیبانی نیاز به منابع مالی دارند و هر کسی تمایل داشته باشد می‌تواند طلای خود را اهدا کند. آن زمان در مسجد مردم برای این کار پیش قدم شدند من هم سرزبان‌دار بودم لذا مسئولیت اعلام اطلاعیه‌ها را به من واگذارکردند. با اعلام اطلاعیه در مسجد و هیئت بسیاری از خانم‌ها النگو، گوشواره، دستنبد و گردنبندهای خود را هدیه کردند و مقادیر زیادی طلا جمع شد. تصمیم گرفتیم که طلاها را در یک تابلو نصب و آن را با شمایلی زیبا به مرحوم آیت‌الله موسوی‌زنجانی، امام‌جمعه وقت زنجان تقدیم کنیم. به تعدادی از خانم‌ها سپردم یک مقوای زخیم و پارچه مخمل سبز تهیه کنند، مقوا را به شکل قلب درآورده و طلاها را روی آن نصب کردیم و مورد استقبال خانم‌ها قرار گرفت و آن را به امام‌جمعه تقدیم کردیم.

روضه‌های خانگی چه تأثیری در تقویت مسئولیت اجتماعی افراد دارد؟

اگر انسان خود عامل به حرف‌هایی که می‌زند باشد در مردم نیز تأثیر مثبتی ایجاد می‌کند. در آموزه‌های دینی توصیه شده که انسان باید با دست، عمل و حرکت مردم را به فضایل اخلاقی دعوت کند و اگر این کار با اخلاص همراه باشد اثرگذار خواهد بود.

از دوران پیش از انقلاب در زمان جنگ تحمیلی و حتی اکنون با شیوع کرونا شاهد بودیم که هیئت‌های مذهبی مشارکت فعالی در عرصه‌های مختلف اجتماعی داشتند و با کمک افراد اهل روضه بسیاری از مشکلات معیشتی و نیازهای افراد محروم جامعه برطرف شده است.

چه توصیه‌ای برای جذب جوانان به روضه‌های خانگی دارید؟

روضه‌های خانگی تزریق معنویت به جامعه است و اکنون حضور در این جلسات مثل گذشته با دشواری همراه نیست و همه می‌توانند به راحتی به مراسم معنوی دسترسی پیدا کنند. جوانان نیز دارای روحیه پاک و فطرت خداجوی هستند اما گاهی تحت تأثیر تبلیغات سوء قرار می‌گیرند. در منطقه‌ای که زندگی می‌کنم همواره به جوانان توصیه می‌کنم چند بار در جلسات قرآنی شرکت کنند، اگر از جلسه خوششان نیامد، در کلاس‌های دیگر با سطح علمی بالاتر حضور یابند. در هر صورت این جلسات حرف خدا و قرآن است و همه مردم را علاقه‌مند می‌کند اگر شرایطی برای حضور جوانان مهیا کنیم آنها پایبند روضه خواهند شد.

 


  منبع: مبشرین|پایگاه خبر قرآنی و معارف اسلامی
       لینک مستقیم   :   http://mobasherin.ir/shownews.aspx?id=77346

نظـــرات شمـــا






سال 1402سال 1402