جانباز توقع ندارد توجه می‌خواهد/ جانبازان ماندند تا راوی ایثار شهدا باشند
یک هنرمند جانباز جنگ گفت: جانبازان هیچ توقعی ندارند و تنها چیزی که آنها می‌خواهند توجه است در حالی که هیچ رسانه‌ای حاضر به بیان دردهای آنها نیست.
كدخبر: 67550
1399/12/28
 

به گزارش مبشرین، رضا برجی فعالیت خود را در سینما از سال ۶۱ با عکاسی جنگ شروع کرد و در ادامه نیز به عنوان عکاس در روایت فتح مشغول به کار شد. شرکت در ۱۵ نمایشگاه انفرادی در ایران شرکت در نمایشگاه‌های انفرادی در لبنان، سوریه، پاکستان، آلمان و ایتالیا از جمله فعالیت‌های وی است. این هنرمند جانباز جنگ است. به همین مناسبت فرصتی پیش آمده تا برای روز جانباز، ایکنا با وی گفت‌و‌گویی انجام دهد که در ادامه با آن همراه می‌شویم.

ایکنا - به عنوان یک جانباز تعریف خود را از این نام بیان کنید؟

دانش‌آموز، دانشجو و سرباز نام‌هایی هستند که هر یک معنایی دارند. دانش‌آموز به معنای آموزنده دانش است. دانشجو حکایت از کسی دارد که به دنبال دانش است. همچنین سرباز به معنای فردی است که سر خود را مقابل خطر قرار می‌دهد، اما جانباز عنوانی والاتر از نام‌هایی است که ذکر کردم. جانباز به فردی می‌گویند که جان خود را در کف دست گرفته و آن را به بازی می‌گیرد. فرق جانباز با شهید این است که او نیز جان خود را همچو شهید در دست گرفته اما توفیق شهادت نصیبش نشده است.

 
 

در عاشورا چند نفری جانباز شدند. مدت‌ها بعد جانبازان نزد امام سجاد (ع) رفتند و از او پرسیدند چرا فیض شهادت نصیب آنها نشده است؟ امام در جوابشان گفت: باید کسانی باشند تا آنچه را که در عاشورا گذشته، برای دیگران روایت کنند. امام به آنها گفت وقتی مردم می‌بینند که دژخیمان با شما که زنده مانده‌اید چه کاری کردند متوجه خواهید شد چه بلایی به سر شهدای کربلا آورده‌اند.

مصاحبه روز جانباز/ پنجشنبه 28 اسفند/

در هشت سال جنگ تحمیلی جانبازانی هستند که نزدیک به ۳۰ سال است که با جانبازی زندگی می‌کنند. جانبازی را می‌شناسم که سال‌هاست به صورت خوابیده قرار دارد و تنها قادر است سرش را تکان داده و هیچ کار دیگری نمی‌تواند انجام دهد! چنین آدمی را خدا مسلماً به گونه‌ای دیگر مدنظر قرار می‌دهد، چون او به عینه با جان خود بازی کرده است. همرزم شهیدی با نام «رجبعلی کشاورز» داشتم که تنها ۴۵ دقیقه سابقه حضور در جبهه را داشته است. او پیشتر دوره آموزشی را گذرانده بود اما به محض اینکه نزدیک به خط شد بر اثر اصابت یک ترکش به شهادت رسید.

بگذارید حکایت شهادت وی را تعریف کنم. گروهانمان داشت نزدیک به خط می‌شد. دشمن منور خوشه‌ای زد که نیم ساعت آسمان را روشن نگه می‌داشت. برای اینکه دیده نشویم روی زمین خوابیدیم. وقتی منور کم نور شد خواستیم حرکت کنیم دیدیم شهید کشاورز هنوز روی زمین است فکر کردیم که او را موج گرفته است این شهید را بغل کردم و برگرداندم و دیدم دستم خیس خون شد و همان موقع بود که فهمیدم بر اثر یک ترکش به شهادت رسیده است. این خاطره را تعریف کردم تا بگویم عده‌ای بلافاصله بعد از ورود به جبهه به شهادت رسیدند. عده‌ای دیگر نظیر شهید «خلخالی» تمام طول جنگ در جبهه حضور داشتند و درست زمانی که جنگ به پایان رسید بر اثر انفجار یک مین به شهادت رسیدند.

مصاحبه روز جانباز/ پنجشنبه 28 اسفند/

شهید خلخالی از ابتدای جنگ از تبریز به خط مقدم آمد و یک بار هم مرخصی نرفت تا جنگ تمام شد، ولی به محض پایان جنگ بر اثر انفجار یک مین به شهادت رسید. این نمونه نشان از این دارد که جانبازان تمام آن سختی‌های جنگ را تحمل کردند ولی بعد از جنگ نیز این سختی‌ها برای آنها باقی مانده است. مثال روشن همان جانبازی است که سی سال است روی تخت افتاده و تنها قادر است سرش را تکان دهد، البته وی نیز نهایتاً شهید خواهد شد، اما شهادت او بسیار متفاوت‌تر است. کار شهدا بسیار بزرگ است، زیرا ره صد ساله را به سرعت پیموده است اما جانبازان باقی ماندند تا بگویند شهدا با ایثار و فداکاری چه کاری انجام دادند.

جانبازان دنیای دیگری را تجربه می‌کنند. جانبازی که ۱۰ سال است تنها با اکسیژن زنده است و اگر اکسیژن را از صورتش کنار زنید در عرض یک ربع به شهادت می‌رسد، اجرش نوعی دیگر است. یادم است بعد از عملیات بیت‌المقدس قرعه‌کشی کردند و عده‌ای از جانبازان که من نیز از آنها بودم برای دیدار با امام (ره) انتخاب شدیم. وقتی به جماران رسیدیم ابتدا حاج احمدآقا به دیدارمان آمدند و از ما خواستند که اگر امام (ره) را در آغوش می‌گیریم، احتیاط کنیم تا مشکلی پیش نیاید. امام (ره) در آن جلسه بیان فرمودند که وظیفه جانبازان بسیار سخت و دشوار است، چون شهدا شهید شدن و نزد خداوند اجر و پاداششان محفوظ است، اما جانبازان را خدا نگه می‌دارد تا حماسه شهدا را برای دیگران تعریف کنند.

همانگونه که بیان کردید جانبازان مقامی بالا دارند. آیا سینما یا تلویزیون توانسته تا حدودی جایگاه والای آنها را به تصویر کشد؟

متاسفانه در سینما و تلویزیون کار قابل توجهی درباره جانبازان صورت نگرفته است زیرا فیلمسازان جنگدیده کم داریم. فیلمسازی که می‌خواهد درباره جانبازان اثری تولید کنند باید چندین ماه با آنها زندگی کرده باشد تا بداند که آنها چه می‌خواهند و چه می‌گویند. برای رسیدن به این خواسته نیز بهترین محل آسایشگاه جانبازان اعصاب و روان است زیرا وقتی به آنجا بروید متوجه ایثار جانبازان خواهیم شد. در آنجا نیمی از جانبازان تصور می‌کنند هنوز امام زنده است. دائم می‌گویند دو هفته دیگر مرخص خواهند شد. این صحنه‌ها به شدت تلخ است ولی انسان را به فکر وا می‌دارد تا متوجه شوند، جانبازان چه کرده‌اند، البته چند فیلم مستند درباره جانبازان اعصاب و روان ساخته شده است، اما در حوزه سینمایی داستانی من چندان کاری را در این زمینه به یاد ندارم.

لازم به ذکر است؛ آنچه بر جانبازان گذشته نه تنها قابل فیلم شدن است، بلکه می‌توان از آن به عنوان اثری جهانی نیز استفاده کرد، اما چرا ما نتوانستیم در این حوزه موثر عمل کنیم؟ چرا نتوانستیم جانبازی را نشان دهیم که برای نگهداری او همسرش ۲۴ ساعته مواظب اوست؟ چرا جانبازی را نشان نمی‌دهیم که یکسال است گوشت نخورده یا جانبازی دیگر که حتی قادر نیست اجاره خانه خود را تامین کند؟ من این حرف‌ها را نمی‌دانم کجا بزنم؟ آیا رسانه یا روزنامه‌ای است که این حرف‌‌ها را بگوید؟ 

بگذارید موضوعی را بیان کنم که بیشتر حرفم را درک کنید. یکی از شهدای تفحص که جانباز نیز بود مدت‌ها در منطقه حضور داشت. وی قادر نبود حتی اجاره خانه‌اش را تامین کند. برای همین صاحبخانه او در غیابش اثاث خانه‌‌اش را به کوچه ریخته بود. همسر این شهید چندین بار به بنیاد مراجعه کرد، اما کمکی دریافت نکرده بود. وقتی خبر این اتفاق به این شهید رسید وی در راه مراجعه به منزل به شهادت نائل آمد. من می‌گویم خدا او را دوست داشت، زیرا نمی‌خواست این شهید ببیند اثاث منزلش در کوچه قرار گرفته است. این دردها را کجا باید گفت؟

مصاحبه روز جانباز/ پنجشنبه 28 اسفند/

متاسفم که بگویم جانبازان به حال خود رها شده‌اند. خودم را مثال می‌زنم. من از سال گذشته تا به امروز ۵۷ میلیون تومان پول چسب زخم برای زخم‌های شیمیایی داده‌ام. این نکته را نیز نگفتم تا به من کمک شود، بلکه می‌خواهم دردهایمان را دیگران نیز بدانند. برخی‌ها فکر می‌کنند چون برای جانبازان و شهدا مدرسه شاهد ساخته شده، فرزندانشان در آنجا تحصیل می‌کنند. جانبازان یا فرزندان شهدا در آسایش هستند! به والله اینگونه نیست! کم توجهی به جانبازان در حالیست که در همه جای دنیا کسانی که در راه وطن جان خود را فدا کردند یا زخمی شدند بالاترین مقام را دارند. برای مثال به کسانی که در جنگ بوسنی زخمی شدند اشاره می‌کنم که از سوی دولت حمایت می‌شوند. در آنجا اگر یارانه‌ای برای مردم در نظر گرفته ‌شود، جانبازان در صف نخست هستند. آنها این نکته را دریافته‌اند که اگر جانبازان نبودند شهری و کاری  نبود تا آنها امروز زندگی کنند، اما در کشور ما تنها در روز میلاد حضرت ابوالفضل (ع) و یا مناسبت‌های خاص یاد جانبازان می‌افتند.

بی‌توجهی به جانبازان در شرایطی است که عده‌ای از مردم فکر می‌کنند ما در بهترین شرایط زندگی به سر می‌بریم یا در خانه‌هایمان گونی‌های برنج و روغن روی هم انبار شده است! چندی پیش در مراسمی حضور داشتم که قرار بود از من تجلیل شود. جعبه‌ای دادند که معمولاً در آن ۳۰ سکه قرار می‌دهند، بنابراین مردم فکر می‌کنند سی سکه طلا به من اهدا شده است! ولی در آن جعبه تنها یک نیم‌سکه قرار داشت! چرا وقتی قرار است یک نیم سکه به من بدهند آن را در جعبه سکه‌های ۳۰ تایی می گذارند؟ آیا این بازی کردن با جانبازان نیست؟ چنین رفتاری با جانبازان در حالیست که تا چند سال دیگر جانبازی وجود نخواهد داشت، چراکه جانبازی را نمی‌توان یافت که بیش از ۶۵ سال عمر کرده باشد، هرچند جانبازانی نظیر من به دلیل سابقه کوهنوردی شاید بتوانند این مرز سنی را رد کنم، اما بسیاری از جانبازان عمر طولانی نخواهند داشت. پس تا موقعی که آنها زنده هستند قدر آنها را بدانیم. همچنین مادران شهدای هشت سال دفاع مقدس شاید تا چند سال دیگر وجود نداشته باشند، آنها را هم همانند جانبازان دریابیم.

مصاحبه روز جانباز/ پنجشنبه 28 اسفند/

به شما می‌گویم که هفته‌‌ا‌ی لااقل به ۵۰ جانباز زنگ می‌زنم و حال آنها را می‌پرسم اما مسئولان ذیربط چگونه حال جانبازان را می‌پرسند؟ می‌خواهم نکته‌ای را بیان کنم. اگر جانبازان را به مردم بسپارند معتقدم آنها وضعیت بهتری خواهند داشت خود جانبازان نیز فکر می‌کنم اینگونه راضی‌تر خواهند بود چون رفتاری که از سوی مدیران با آنها می‌شود، این تصور را در جامعه به وجود می‌آورد که آنها در آسایش کامل هستند در صورتیکه به هیچ وجه چنین امری صادق نیست ما جانبازانی را داریم که قادر نیستند گوشت، مرغ خانه خود را تامین کند یا جانبازی دیگر نمی‌تواند چادر سه دختر خود را تهیه کنند.

پیام آخرتان را خطاب به هر فردی یا گروهی که می‌خواهید، بگویید؟

بیایید پای صحبت جانبازان بشنید و از حرف‌های آنها رمان‌ها و فیلم‌های متعدد تولید کنید. فیلم‌هایی که به شما می‌گوید در یک حمله با زدن یک خمپاره یا گلوله توپ، سی نفر که روی زمین خوابیده بودند تنها پنج نفر ‌بر‌می‌خاستند. اگر این اتفاقات را امروز از زبان جانبازان نشنوید، شاید ۲۰ سال یا ۳۰ سال آینده کسی نباشد که این نکات را به مردم بگوید.

 

در خاتمه سخنان می‌خواهم بیان کنم جانبازان هیچ توقعی ندارند و تنها چیزی که آنها می‌خواهند توجه است. باز هم تاکید می‌کنم جانبازان اعصاب و روان بیش از هر جانباز دیگری نیاز به توجه دارند. خواهش می‌کنم آنها را دریابید، البته منظور من مردم نیستند، چون ما مردم بسیار صبور و خوبی داریم و نمونه آنها را در هیچ جای دنیا نمی‌توان پیدا کرد.

منبع: