به گزارش مبشرین به نقل از مهر، فاطمه ضیافتی فرامرزی: امروز سالروز رحلت آیت الله سید حسین طباطبایی بروجردی است. اندیشمندان و عالمان وارسته بسیاری بودند که در حوزه علمیه قم تلمذ کرده و پس از سالها تحصیل عهدهدار هدایت مردم در عرصه معارف و مباحث دینی شدند؛ بزرگانی که هریک طلایهدار شاخهای از این علوم بودند و با هدف پربار کردن این شجره، جلسات درس و بحث متعددی را برگزار کرده و آثار گرانسنگی را به رشته تحریر در آوردند.
تربیت و پرورش بزرگانی این چنین بیشک مرهون تلاشها و مجاهدتهای بی شائبه عالمانی چون آیتالله «سید حسین طباطبایی بروجردی» است. اندیشمندی که نامش با حوزه علمیه قم گره خورده است؛ از بزرگترین مراجع شیعه در ایران اسلامی که بیش از ده سال مدیریت حوزه علمیه قم را بر عهده داشت. این عالم وارسته در عرصههای مختلف صاحبنظر بوده و نسبت به درس و بحث رویکردی متفاوت از دیگران داشت به گونهای که اهتمام خاصی نسبت به ارائه منسجم مطالب در کلاسهای خود اتخاذ میکرد. ایشان خدمات فراوانی در طول عمر خود به حوزههای علمیه داشت و ورود به حوزه را نظام مند کرد.
بر آن شدیم به منظور تشریح اقدامات، رویکرد علمی و جایگاه این اندیشمند گفتوگویی با «کامیار صداقت ثمر حسینی» عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی داشته باشیم که در ادامه حاصل آن را میخوانید:
*از چه روی زعامت حوزه علمیه به آیتالله «سید حسین طباطبایی بروجردی» واگذار شد؟
برای پاسخ به این پرسش مقدمهای را بیان میکنم. علم عادی نهایتاً منحصر در تفهیم و تفهم است؛ اما عالمِ مجتهد وقتی محل رجوع مردم و پناهگاه دین و ایمان آنان میشود که علم را با نورانیت نفس و صفای باطن همراه کند. مرحوم آیتالله بروجردی (قدس سره) هم از حیث علمی، جامع علوم عقلی و نقلی بود و هم از حیث تقوا سرآمد زاهدان عصر خویش. ایشان در دو حوزه علمیه اصفهان و نجف اشرف، جزو شاگردان شاخص و زبده آیات آخوند ملاّ محمد کاظم خراسانی صاحب کفایه، سید محمدباقر درچهای، ملّا محمد کاشانی، جهانگیرخان قشقایی و برخی دیگر از عالمان بزرگ عصر خویش بود.
حکایاتی خواندنی و حیرتانگیز درباره زهد و تقوای ایشان در لابهلای مقالات مجموعه سهجلدی «حقیقتی پنهان» موجود است که توسط «محمدتقی انصاریان خوانساری» گردآوری شده است. همین ویژگیها باعث شد تا ایشان پس از مراجعت از نجف اشرف و سکونت در شهر عالمخیز بروجرد، که قریب به سی و سه سال به طول انجامید، مرجع عام اهالی غرب و جنوب ایران و نیز بخشهایی از عراق شود و این در زمانی بود که زعیم حوزه علمیه قم نبودند.
با رحلت مرحوم آیتالله شیخ عبدالکریم حائری در سال ۱۳۱۵ شمسی، حوزه علمیه قم دچار خللی بزرگ شده بود. علمای آن زمان نظیر مرحوم حضرت امام خمینی (ره) و مراجع ثلاث یعنی حضرات آیات: «سید محمدتقی خوانساری»، «سید صدرالدین صدر» و «سید محمد حجت کوهکمری» با در نظر گرفتن تجربه تلخ دوره پهلوی اول و سیاستهای ضد اسلامی رژیم پهلوی دوم، هوشمندانه بر تقویت حوزه علمیه قم و ایجاد مرجعیتی واحد و تام، متفقالقول شدند و بدین سان از آیتالله بروجردی جهت اقامت در قم و زعامت حوزه علمیه دعوت کردند. مرحوم آیتالله بروجردی از سال ۱۳۲۳ تا زمان ارتحال در سال ۱۳۴۰ شمسی، زعامت حوزه علمیه قم را برعهده گرفتند. برخی علما و فقیهان مسلم آن دوره، نظیر مرحوم حضرت امام خمینی، جهت تحکیم موقعیت آیتالله بروجردی، مدتی را در درس معظمله شرکت کردند و به احترام معظمله، در هنگام تدریس خود بالای منبر نمیرفتند. آیتالله بروجردی با رحلت مرحوم آیتالله ابوالحسن اصفهانی به سال ۱۳۲۵ شمسی، مرجعیت تامّه یافتند. جالب توجه است که پس از رحلت آیتالله اصفهانی، بسیاری از علمای نجف اشرف نیز خواهان حضور معظمله در نجف اشرف و زعامت ایشان بر آن حوزه بودند.
*تقریب و وحدت مسلمانان نزد ایشان چه جایگاهی داشت؟
معظمله از جوانی قائل به تقریب میان مذاهب اسلامی بود و چه بسا این امر متأثر از دوره اقامت ایشان در اصفهان و تحصیل در نزد مرحوم آیتالله سید محمدباقر درچهای باشد. درباره مرحوم آیتالله درچهای و رویکرد تقریبی او که در نزد شاگردانش از جمله حاج آقا رحیم ارباب (هم دوره آیتالله بروجردی) مشهود است، سخن بسیار است و میتوان به کتابهای «ستاره ای از شرق» از مرحوم سید تقی موسوی درچهای و کتاب «ارباب معرفت» از آقای ریاحی مراجعه کرد.
از حیث علمی، آیتالله بروجردی روش معتدل شیخ طوسی را دنبال میکرد و عملاً به شاگردانش میآموخت.شیخ طوسی با آنکه کتابخانهاش را به آتش کشیدند و او را مجبور به هجرت از بغداد کردند، با این حال، خم به ابرو نیاورد و نام کسی را به زشتی نبرد و نزاکت تعبیر را در جای جای آثارش رعایت کرد. او افق فکری بسیار وسیعی داشت و به راستی که قرنها پس از خود را میدید. به تعبیر مرحوم آیتالله بروجردی، برخی از تألیفات شیخ طوسی مانند کتابهای «مبسوط» و «الخلاف» برای جهان اسلام و برخی دیگر را مانند «النهایه» برای محیط علمی شیعه تألیف شدهاند. اینچنین، آیتالله بروجردی سخت مقید به رعایت حدود بحث علمی و نزاکت در تعبیر بود تا مبادا آتش جنگهای طایفهای درگیرد که در نتیجه بر قدرت استعمار و غلبه آن بر ممالک اسلامی افزوده شود. یکی از هدایای ایشان به شخصیتهای اهل سنت، کتاب الخلاف شیخ طوسی بود. ببینید در کتاب «مع رجال الفکر فی القاهره»، مرحوم شیخ باقوری (وزیر وقت اوقاف مصر) چگونه از این هدیه آیتالله بروجردی تمجید و قدردانی میکند و آن را تأیید میکند.
تأکید معظمله برای تقریب، حدیث شریف ثقلین بود. به دستور ایشان، رساله حدیث ثقلین توسط مرحوم آیتالله قوامالدین محمد وشنوی قمی به رشته تحریر درآمد و توسط دارالتقریب قاهره منتشر شد. یکی دیگر از اقدامات معظمله پیشنهاد و حمایت از انتشار کتابهایی چون «مختصر النافع» و یا تفسیر «مجمعالبیان» در قاهره بود که نقش مهمی در تصحیح سو تشخیصها درباره شیعه امامیه داشتند.
ایشان متوجه این موضوع شده بود که تقریب را باید از مراکز مهم علمی از الازهر و حوزههای علمیه شیعه آغاز کرد. لذا از اقدام مرحوم آقای قمی در ارتباط با الازهر حمایت کامل کرد در خاطرات مرحوم آیتالله سید محمدحسین علوی بروجردی (داماد معظمله) است که ایشان حتی در آخرین روزهای حیات خود نیز که با کمک اکسیژن نفس میکشیدند، همچنان پیگیر اخبار و احوال آقای قمی و دارالتقریب قاهره بودند. در اثر همین اهتمام خالصانه به سرنوشت جهان اسلام بود که شیخ شلتوت فتوای معروف خود را صادر کرد و شیوخ دیگر الازهر همچون الفحام، محمد المدنی، محمد الغزالی، عبدالرحمن النجار و سایرین از آن حمایت کردند.
*مهمترین اقدام آن عالم وارسته در طول حیات خویش (اعم از عرصه علمی یا اجتماعی) چه بود؟
اولویت اصلی معظمله رویکرد تقویت و حفظ حوزه علمیه قم بود. اما در مواقع متعددی در امور سیاسی و اجتماعی دخالت کرد؛ برای مثال، دولت را مجبور به پذیرش درخواست علما مبنی بر آزاد گذاشتن حجاب زنان و لغو قانون دوره رضاشاه کرد. مبارزه همهجانبهای را با فرقه ضاله بهائیت آغاز کرد که به تخریب معبدشان در تهران انجامید. مخالفت با تغییر خط فارسی به لاتین که زمزمهاش در دورهای بر زبانها افتاده بود و یا مخالفت با لایحه اصلاحات ارضی برخی دیگر از اقدامات ایشان بود. همین امر موجب شد تا زمان حیات ایشان، دولت جرأت انجام اصلاحات ارضی مورد نظرش را به خود ندهد.
از سوی دیگر، حمایت از فلسطین از زمره سیاستهای همیشگی آیتالله بروجردی بود. نکات جالبتوجهی از آن، در خاطرات مرحوم آیتالله حاج میرزا خلیل کمرهای در کتاب «بیت المقدس و تحول قبله» موجود است.
از حیث اجتماعی نیز ساخت مساجد، مدارس علمیه, کتابخانهها و مراکز درمانی و مانند آن در قم، نجف اشرف و سایر شهرها از خدمات ایشان محسوب میشود که نمونهای از آن تأسیس کتابخانه آیتالله بروجردی در قم و بنای مسجد اعظم در جوار حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) است.
*آیا آیتالله طباطبایی بروجردی برای ادامه راه حوزههای علمیه، چه دیدگاه خاصی داشت؟
آیتالله بروجردی بر اصلاح وضع حوزههای علمیه توجه داشت و کوشید تا ابعاد ارتباطات بینالمللی حوزه را گسترش دهد. مسجد و مرکز اسلامی شهر هامبورگ و مسجد و مرکز اسلامی واشنگتن را فعال کرد. از طرف ایشان شخصیتهایی چون شهید بهشتی، محمد محققی لاهیجانی، سید فخرالدین افقهی سبزواری, مهدی حائری یزدی و صدر بلاغی و دیگران به اروپا و آمریکای شمالی رفتند.
از سوی دیگر ایشان شبکه و سازمانی از عالمان دین را در شهرهای مختلف کشور سامان داد. نمایندگان خود را به شهرهای مختلف فرستاد و کلیه امور مقلدان خویش را در هر منطقه به ایشان ارجاع داد تا پایگاه آنان در هر منطقه تقویت شود.
شخصیتهایی چون آیات سید مهدی یثربی در کاشان، صدوقی در یزد، اشرفی اصفهانی در کرمانشاه، سید محمد باقر موحد ابطحی اصفهانی در فارس، حاج آقا روح الله کمالوند در خرمآباد از زمره ایشان هستند. بعدها همین شبکه روحانی نقش مهمی در پیروزی انقلاب اسلامی ایران ایفا کرد. از حیث مدیریت حوزههای علمیه، بر نظارت بر دروس، سفرهای تبلیغی طلاب و برگزاری امتحانات جهت شهریه تأکید داشتند.
اما یکی از مهمترین دستاوردهای ایشان شکلگیری مجمع حدیثی است که از جلسه درس معظمله در نیمه شعبان سال ۱۳۷۷ قمری آغاز شد و نهایتاً به نهضت پرشور علمی در میان شاگردانشان مبدل شد که شرح آن برای آینده حوزههای علمیه بس آموزنده است و بیان آن در این مجال اندک نمیگنجد. درس معظمله تنها جلسه درس نبود و به معنای واقعی کلمه پژوهش بود که به انتشار کتاب «جامع الأحادیث الفقهیة للشیعة الامامیة» و صدها کتاب جداگانه دیگر حدیثی انجامید که خوشبختانه مرحوم آیتالله واعظ زاده خراسانی و مرحوم آیتالله سید مصطفی کاشفی خوانساری (در مقدمه کتاب ازدواج در اسلام) گزارشهای مبسوطی از آن را ارائه کردهاند.