به گزارش مبشرین، جلسات قرآن، مهمترین نهاد در آموزش قرآن هستند. این جلسات در ابتدا با محوریت آموزش روخوانی و روانخوانی و آشنایی با تفسیر قرآن تشکیل شدند، ولی در ادامه و با پررنگ شدن مقوله هنر در تلاوت قرآن، ابعاد گستردهتری به خود گرفتند. به نحوی که امروزه شاهدیم که جلسات از حیث کمی افزایش یافتهاند و به صورت تخصصیتر اداره میشوند؛ یعنی از این جلسات قاریان ممتاز و بینالمللی به جامعه معرفی میشوند.
با این حال، پیرامون جلسات قرآن میتوان پرسشهایی را مطرح کرد. از جمله اینکه؛ جلسه قرآن چه تعریف و مؤلفههایی دارد؟ ارکان یک جلسه قرآن ایدهآل کدام است؟ کدام یک از ارکان جلسه قرآن از اهمیت بیشتری برخوردار است؟ آیا از لحاظ کمی و کیفی توانستهایم به رشد مطلوبی در زمینه آموزش قرآن دست پیدا کنیم؟ وضعیت آموزش قرآن در صدر اسلام چگونه بوده است و چرا استاد قرآن کارش از درجه اهمیت برخوردار است؟
در ادامه گفتوگوهای تحلیلی و آسیبشناختی درباره وضعیت جلسات قرآن در ایران و برای پاسخ به پرسشهایی نظیر پرسشهای فوق، در این نوبت به سراغ عباس تقویان، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) رفتیم که نهتنها در زمینه مسائل قرآنی از دانش آکادمیک برخوردار است، بلکه در سالهای گذشته جلسات سنتی آموزش قرآن هم داشته است. در ادامه بخش نخست این گفتوگوی تفصیلی را میخوانید؛
ایکنا- در ابتدا و برای ورود به بحث، از تعریف آغاز کنیم و ببینیم که یک جلسه قرآن چه تعریف و مؤلفههایی دارد و قرار است در جلسه قرآن چه اتفاقی بیفتد.
برای جلسه قرآن میتوان از یک تعریف ارتکازی و عرفی سخن به میان آورد که از گذشته با این تعریف آشنا بودهایم. بر این اساس، مراد از جلسه قرآن، این است که افراد در مکانهایی نظیر مساجد تشکیل میدهند و سابقه تشکیل این جلسات در کشورمان به پیش از انقلاب اسلامی برمیگردد. در این جلسات قواعد و ضوابط معینی حاکم نبوده، بلکه همواره مقول به تشکیک بوده است؛ به این معنا که در یک جلسه قرآن به ابعاد مختلفی از آن توجه میشده است. برای نمونه در برخی جلسات صرفاً مباحث روخوانی و روانخوانی محل توجه بوده و در برخی دیگر به ترجمه یا تفسیر قرآن میپرداختند. افزون بر این، در برخی جلسات نیز به ابعاد هنری قرآن یعنی تلاوت توجه میشده است. از اینرو در جلسات قرآن، یک دوره معارف قرآن تدریس میشده است.
جلسات قرآن همواره با تلاوت قرآن آغاز میشده و کسی که نسبت به قرآن تسلط بیشتری داشته اداره جلسه را بر عهده میگرفته است. یکی از نکات قابل توجه اینکه، در جلسات قرآن نهتنها به سرفصلهای پیشگفته توجه میشد، بلکه از معارف اهل بیت (ع) هم سخن به میان میآمده است؛ چراکه وقتی از قرآن صحبت میکنیم، مراد همین قرآن مصطلح و قرآن ناطق یعنی اهل بیت(ع) است. اهل بیت (ع) پس از پیامبر اکرم (ص) مبین و مکمل قرآن بودند و میتوان آیه: «وَ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ» را در مورد اهل بیت(ع) نیز تلقی کرد. از اینرو همواره در جلسات قرآن، معارف اهل بیت (ع) نیز محل توجه بوده است.
بنابر این در جمعبندی از مباحث این بخش میتوان چنین گفت که مهمترین نتیجه یا کارکرد جلسات سنتی قرآن، بالا بردن سطح آگاهی و دانش دینی و اسلامی افراد است و باید هم به قرآن توجه شود و هم به اهل بیت (ع). به بیان دیگر، هر آنچه که با قرآن ارتباط پیدا میکند باید در جلسه قرآن محل توجه باشد.
ایکنا- احتمالاً در صدر اسلام نیز جلساتی وجود داشته است؛ یعنی شاید صحابهای که معلم قرآن بودند جلسهای تشکیل میدادند تا به این امر بپردازند. اگر بخواهید میان آنچه که در صدر اسلام رایج بوده و آنچه اکنون رواج دارد مقایسه کنید، چه تحلیلی ارائه میکنید؟ آیا با آن جلسات نسبتی داریم؟
اگر نگاه تاریخی داشته باشیم و به صدر اسلام بازگردیم، روشن است که پیامبر اکرم (ص) برای آموزش قرآن برنامه داشتند، از جمله اینکه برای تحقق این هدف افرادی را انتخاب میکردند. افزون بر اینکه افرادی برای تعلیم قرآن انتخاب میشدند، به برخی افراد هم مسئولیت کتابت قرآن داده میشد که کتابت نیز امر بسیار مهمی بوده است.
در ابتدا برای اینکه قرآن گردآوری شود کاتبان وحی جایگاه بااهمیتی داشتند، اما در کل نگارش قرآن مسئله مهمی است و حتی در عصر حاضر هم به آن توجه میشود. برای نمونه، به خاطر دارم که مرحوم آیتالله مجتهدی تهرانی، طلاب مدرسهشان را موظف میکردند که گاهی اوقات آیات را به نگارش درآورند. بنابراین نفس کتابت قرآن از اهمیت بسیاری برخوردار است.
درباره سیره پیامبر اکرم (ص) در امر آموزش میتوان به مثالهایی اشاره کرد؛ از جمله اینکه پیش از مهاجرت از مکه به مدینه، یکی از اصحاب را موظف کردند که به مدینه برود و تازهمسلمانها را آموزش دهد. افزون بر این، پس از جنگ بدر که برخی به اسارت سپاه اسلام درآمدند، پیامبر اکرم (ص) شرط آزادی این اسیران را آموزش معین کردند؛ یعنی اگر یک اسیر به چند نفر قرآن آموزش میداد، آزاد میشد. بر این اساس، آموزش و به خصوص تعلیم و تعلم قرآنمحور در صدر اسلام بسیار قابل اهمیت بوده است.
یکی دیگر از زمینههایی که در صدر اسلام اهمیت داشته، حفظ قرآن است. این مسئله در زمان اهل بیت (ع) نیز رواج داشته است. افراد قرآن را به صورت پنج آیه پنج آیه تقطیع و سپس حفظ میکردند. بر این اساس سنت آموزش قرائت و حفظ در صدر اسلام به صورت چشمگیری رواج داشته و در دوره مدینه این جریان، به صورت چشمگیری دنبال میشده است. پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) نیز آموزش قرآن دنبال میشود اما ابعاد وسیعتری پیدا میکند.
شرایط در دوران پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) چنین بود که جلسات به صورت سنتی رواج داشت و حتی بر پایه برخی روایات، در عصر صادقین(ع)، امام باقر (ع) به زیبایی قرآن را تلاوت میکردند. گاهی اوقات برخی افراد که به سقایی میپرداختند، هنگامی که صدای امام (ع) را میشنیدند، توقفشان به قدری طول میکشید که آبی همراه داشتند تمام میشد اما همچنان متوقف بودند و به تلاوت گوش میدادند. تمام این گزارشهای تاریخی نشان میدهد که اهل بیت (ع) به ترویج و آموزش قرآن اهتمام ویژهای داشتهاند.
در صد و پنجاه سال نخست اسلام، یعنی تا اواخر دوره نهضت علمی و فرهنگی معصومین (ع)، موج شدیدی از توجه به آموزش قرآن حاکم بوده و به صورت خاص معارف اهل بیت (ع) هم ترویج میشده است. در دوران غیبت صغری و کبری و پس از آن که دوران طلایی فرهنگ و تمدن اسلامی است نیز شاهدیم که آموزش قرآن در قالب ترویج جلسات قرآن و نگارش آثار قرآنی پیگیری میشود؛ یعنی در این ایام تکنگاریهایی در زمینه مسائل مختلف قرآنی داریم و علاقهمندان برای اطلاع بیشتر از موضوعات این نگارشها میتوانند به فهرست ابنندیم مراجعه کنند.
ایکنا- در توضیحاتی که ارائه کردید، برخی مؤلفههای جلسه قرآن نیز مطرح شد، اما اگر بخواهید به صورت تفصیلیتر به این مؤلفهها اشاره کنید چه تحلیلی دارید؟
پیش از اینکه به مؤلفهها اشاره کنم باید بگویم نمیتوانیم برای فعالیتهای قرآن حد و مرزی تعریف کنیم؛ یعنی در هر مرحلهای که قرار داریم میتوانیم از مراحل بالاتر صحبت کنیم. البته هر سطحی از آموزش قرآن امری مبارک است و باید تلاش کنیم که افقهای بالاتر را هم ببینیم و مراتب معرفتی بالاتری از آموزش را مدنظر قرار دهیم.
در ایران و در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، رویکرد خوبی را نسبت به آموزش قرآن شاهد بودهایم و این رویکردها در حال بهتر شدن هستند. یکی از دلایلی که سبب شده وضعیت رو به پیشرفتی داشته باشیم، راهنماییهای امام راحل و رهبر انقلاب است. حتی رهبر انقلاب نگاههای آسیبشناسانه هم دارند. با این حال میتوانم بگویم که جلسات قرآن در ایران هرچند از لحاظ کمی توسعه پیدا کرده اما از لحاظ کیفی باید به جایگاههای بالاتری برسد و لازم است که این جلسات تحت نظارت علمی بیشتری قرار گیرد.
درباره مؤلفهها باید به ارکان جلسه قرآن اشاره کنم. هر جلسه قرآن از سه رکن استاد، مستمعان و برگزارکنندگان تشکیل میشود. امروز نیاز داریم تا با تقویت هر سه بخش کیفیت جلسات را افزایش دهیم؛ یعنی مدرسان و راهبران جلسات هم نیاز دارند که تحت آموزشهای کیفی قرار گیرند.
در نظام اسلامی زندگی میکنیم و از طرفی انگیزههای کافی برای تربیت مدرس قرآن هم وجود دارد. پس باید از امکانات نهایت بهرهبرداری صورت گیرد و مدرسان در سطح وسیعی تربیت شوند. در حال حاضر، آنچه در سطح راهبران یا استادان جلسات قرآن شاهدیم این است که به صورت سنتی پیش میروند؛ یعنی کسی که تواناییهایی در خود میبیند، به صورت خودجوش جلسه را تشکیل میدهد. اما این کار اگر به صورت قاعدهمندتر پیگیری شود، آموزش قرآن به صورت کیفیتری ادامه خواهد یافت.
در این میان، نهادهای متولی امور قرآنی نظیر سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دانشکدههای معارف قرآن ظرفیت خوبی در زمینه تربیت مدرس قرآن دارند. درباره اهمیت جایگاه اساتید به همین جمله میتوان بسنده کرد که هر چقدر آگاهی اساتید یک جلسه نسبت به معارف قرآنی بیشتر شود، جلسات خروجیهای بهتری را هم داشت.
بال یا رکن دوم جلسات، عبارت از مستمع است و باید برای جذب بیشتر مستمع، قدری فعالانهتر فعالیت کرد. برای نمونه میتوانیم تدابیری بیندیشیم که در جلسات به سطوح پایینتر و سنین پایینتر توجه بیشتری صورت گیرد. بر این اساس، باید آموزشهای قرآنی را از سنین پایین آغاز کرد و اگر در جلسات قرآن افراد جوان یا میانسال شرکت میکنند نباید موجب شود که به این میزان بسنده کنیم.
هدف اصلی باید توجه به سنین پایه یعنی سنین دبستان باشد. البته آموزش باید هم در سطوح رسمی یعنی مدرسه و دانشگاه پیگیری شود و هم در سطوح غیر رسمی مانند صدا و سیما؛ یعنی باید از تمام ابزارها در این زمینه بهرهبرداری کرد. امروز کودکان در معرض بمباران شدید تبلیغات در داخل و خارج از کشور هستند و بر همین اساس، متولیان فرهنگی باید برای حل این مسئله تدابیری بیندیشند. بر این اساس، باید برای فرهنگسازی به سنین پایین توجه ویژهتری داشته باشیم.
رکن سوم جلسات نیز، نظام مدیریتی و تشکیلاتی جلسه است که باید به استاد و مستمع کمک کند. در بُعد کوچک، مساجد و کانونهای فرهنگی باید از جلسات پشتیبانی کنند و در سطوح عالیتر که سطوح حکمرانی است نیز باید نهادهای فرهنگی وارد میدان شوند و با سیاستگذاریهای صحیح به حمایت از جلسات قرآن بپردازند.
یکی از مواردی که باید مورد حمایت همهجانبه قرار گیرد، تربیت مدرس قرآن است. این کار از عهده مجموعههای رده بالای فرهنگی کشور برمیآید و از طرفی باید تدابیری برای ایجاد یک سبک زندگی سالم دینی اتخاذ شود.
بنابر این، در جمعبندی از مطالب این بخش میتوانم بگویم که باید جلسات قرآن با یک نگاه تشکیلاتی و سازمانی پشتیبانی شوند تا در یک همبستگی میان این سه رکن، شاهد شکلگیری جلسات خوب و باکیفیت باشیم. مجدداً تأکید میکنم که به لحاظ کمی خوب هستیم، اما در بعد مسائل کیفی باید تلاش بیشتری داشته باشیم.
ایکنا- توضیحات شما درباره سیره پیامبر اکرم(ص) در آموزش قرآن و تأکید بر جایگاه مهم استاد یک جلسه قرآن، سبب شد تا به این نکته فکر کنم که تا چه حد جایگاه استاد جلسه از اهمیت برخوردار است. چهاینکه گویی استاد یک جلسه قرآن، همان مسیری را میرود که پیامبر و اهل بیت (ع) در راستای تبیین قرآن پیمودهاند. اما به نظر میرسد این اهمیت کمرنگ شده و همه تصور میکنند میتوانند جلسه قرآن را راهاندازی و اداره کنند.
بله، همینطور است، متأسفانه نگاه به آموزش قرآن یک نگاه سطحی و ابتدایی است. همچنان نگاه غالب به قرآن این است که این کتاب مخصوص مجالس عزاداری است و این نگاه سبب شده تا از محتوا و معارف قرآن دور شویم. جلسات قرآن در وهله نخست یک رویکرد ابتدایی و اولیه دارند، اما اگر بخواهیم قرآن را به مثابه یک کتاب معرفتی برای هدایت و انسانسازی معرفی کنیم چارهای نداریم جز اینکه جلسات را به سمت معرفتافزایی سوق بدهیم.
بر این اساس، اگر قرار باشد در جلسات قرآن صرفاً به تلاوت قرآن پرداخته شود و مسائلی نظیر تدبر، تفسیر، اخلاق، احکام و در یک کلام معارف قرآنی نادیده گرفته شود، به نتایج مطلوبی نخواهیم رسید. همه اینها هنگامی محقق میشود که استاد جلسه از یک ظرفیت بالا برخوردار باشد و معارف قرآن را خوب بشناسد. البته بنا ندارم که جلسات سنتی قرآن را تخطئه کنم. حتی جلسات سنتی که از قدیم داشتهایم و یک پیرمرد افرادی را دور خودش جمع میکرد هم خوب است اما این سادهاندیشی است که هرکس خودش را شایسته مدیریت جلسه قرآن بداند. اگر چنین اتفاقی بیفتد، مستمع هم همین نگاه سادهاندیشانه را پیدا میکند و تصور میکند که قرآن در همین حد ظرفیت دارد.
در امر ترویج و آموزش قرآن برخی مراحل را پشت سر گذاشتهایم و جامعه از ما انتظار دارد که ظرفیتهای جدیدی را ایجاد کنیم. برای تحقق این هدف باید متولیان فرهنگی و آموزشی وارد شوند و به تربیت مدرس قرآن به صورت آکادمیک بپردازند.
نباید چنین انتظاری داشته باشیم که مدرسان قرآن خودشان را عرضه کنند بلکه باید به سراغ آنها برویم و آنها را تحت آموزشهای کیفی قرار بدهیم. در یک جمله میتوانم بگویم که رکن اصلی آموزش قرآن در ایران اساتید هستند و اگر از بار علمی قابل قبولی برخوردار نباشند، جلسه قرآن هم کیفیت لازم را به دست نمیآورد.
ادامه دارد ...
گفتوگو از مرتضی اوحدی