قرآن دریای بیکران معرفت است که هرکس به قدر وسع خود و به میزان تشنگی و نیازش میتواند از آن بهره گیرد؛ این خود از معجزات کتاب آسمانی است که به زبان خاکیان سخن میگوید و هدایتگر تمامی تودههای مردم است. چه بسيار انسانهایی که با تفکر و تأمل در آيات اين کتاب بزرگ راه خويش را يافته و به سوی صراط مستقيم رهنمون گشتهاند و چه بسيار مؤمنانی که برای تعليم و تربيت فرزندان خود از قرآن شروع کردهاند و در سايه این کلام روشنگر و پيروی از دستورالعملهای آن، صالحانی تقديم جامعه کردهاند. لذا شیوههای کاربردیسازی قرآن و جاری و ساری کردن مفاهیم و مؤلفههای قرآنی در زندگی یکی از مهمترین نکاتی است که برای زندگی به رسم مسلمانی امری حیاتی به نظر میرسد و این ضرورت از این جهت است که قرآن منبع اصلی دین و ایمان و فرهنگ معنیبخش زندگی، مادی و معنوی انسانهاست در این میان آنچه اهمیت دارد چگونگی انس با قرآن، این منشور هدایتبخش است.
آشنایی با سبک زندگی فعالان قرآنی یکی از راههایی است که میتوان رد پای آموزههای قرآنی را در زندگی افراد پیدا کرد. در این میان، چهرههای فراوانی در عرصه قرآنی خوش درخشیدهاند و نامشان به عنوان فعالان قرآنی در عرصه حفظ، قرائت و یا آشنایی با تفسیر قرآن ثبت شده است. ازجمله این چهرهها مصطفی یادگاری، قاری ممتاز کشورمان است. او سال ۱۳۵۱ در خانوادهای قرآنی متولد شد؛ همین موضوع سبب شد که او از دوران کودکیاش در جلسات قرآنی حضور داشته باشد. این قاری نامآشنا، در دوران نوجوانی فنون تلاوت را به طور مقدماتی یاد گرفت و در کنار کار و تحصیلات دانشگاهی تلاوت قرآن را تا مراتب عالی ادامه داد و امروز جز چهرههای موفق قرآنی کشور شناخته میشود.
یادگاری که سابقه بیش از ۱۱ سال تدریس قرآن در دانشگاه آزاد اسلامی و مراکز و مؤسسات قرآنی را در کارنامه خود دارد و زمینه اصلی شغلی او با تحصیل در رشته مهندسی مکانیک، اشتغال در صنعت است. او در سالهای ۱۳۸۹ و ۱۳۸۷ که مسابقات سراسری قرآن سازمان اوقاف به میزبانی استانهای یزد و بوشهر برگزار شد مقام پنجم مسابقات کشوری را از آن خود کرد. ایکنا به انگیزه آغاز بهار در گفتوگویی صمیمی و مفصل با مصطفی یادگاری به مرور بخشهایی از زندگی این مدرس و قاری ممتاز قرآن پرداخته است تا سبک و سیاق زندگی کردن به شیوه مسلمانی را در او جستوجو کند؛ مشروح این گفتوگو را در زیر میخوانیم؛
ایکنا_ چگونه و از چه سنی به قرآن علاقهمند و مأنوس شدید؟
شاید آن چیزی که همه ما را در دوران کودکی و سن شش یا هفت سالگی جذب قرآن کرد، حس زیبادوستی بود؛ فلسفه اینکه تأکید شده است که قرآن را با اصوات خوش بخوانید همین موضوع است؛ یک کودک هیچ وقت برای زیبا بودن آیات استدلالی نمیخواهد و اگر بخواهیم طفلی را قرآنی تربیت کنیم هیچ استدلالی برای آیات نیاز نداریم و بهترین دلیل همان سیراب کردن حس زیبادوستی آن است. بنابراین من هم قرائت استاد عبدالباسط را گوش و از آن تقلید میکردم. در اوایل انقلاب تلاوت سوره حشر عبدالباسط در میان علاقهمندان به قرائت، فراگیر و شرایط بسیار خوبی فراهم شده بود که اساتید قرآن ما را تشویق میکردند و همین تشویقها به ما کمک میکرد و بستر مناسبی را برای رشد قرآنپژوهی و قرآنآموزی نوجوانان در آن دوران فراهم کرد.
در یک جمله میتوان گفت که صدای خوش قرآن ما را جذب کرد، گو اینکه حتی این مسیر در سالهای بعد هم ادامه پیدا کرد و در جلسات قرآن و خیلی از مساجد، محافل قرآنی، صدا و سیما و امثال آن قرائتهای زیبای قرآن را پخش میکنند تا علاقهمندان و کودکان به آن گوش دهند و این تلاوتها به جان آنان بنشیند و آنها جذب قرآن بشوند و بتوانند تلاوت و قرائت قرآن را انجام دهند. در واقع حس زیبادوستی و مستمع را ترغیب به قرآن کردن، شاهکلید، مغناطیس و مسیر جذب و انس با قرآن است.
بیشتر بخوانید:
دومین علتی که ما را در بوستان قرآنی نگهداشت، تشویق دیگران بود؛ تشویق گاهی اوقات زبانی و گاهی اوقات مادی است. جلسات قرآنی ما از سال ۱۳۶۶ شروع شد؛ یکی از اعضای خوب جلسه قرآنمان که امروز هم به موفقیتهای بزرگی در این عرصه دست پیدا کرده است و از چهرههای مؤثر جامعه هستند، میگفتند، اولین باری که به جلسه قرآنی شما آمدهام یک هزار تومانی از شما جایزه گرفتم. سال ۱۳۷۳ این جایزه را دریافت کرد و میگفت هنوز هم آن هزار تومانی را در صفحات قرآن نگهداری میکند. بعدها ایشان جزو افراد موفق در جلسات قرآن ما شد. جلسات قرآنی ما شبهای جمعه برگزار میشد و برای تشویق جوانان با بودجههای شخصی هدایایی ازجمله سکه بهار آزادی میخریدیم و پایان دوره، بعد از شش ماه نفرات برگزیده را تشویق میکردیم. این فرد پیش از این به دلیل اینکه جزء افراد برگزیده بود چندین بار مورد تشویق قرار گرفت و همین مسائل باعث شد این افراد در بوستان قرآن حفظ شوند؛ از طرفی تشویقهای پدرم قوت قلبی برای ادامه مسیر بود. ایشان می گفتند اگر فلان تلاوت را مانند استاد عبدالباسط بخوانم یا فلان سوره را حفظ کنم، صوت تلاوت شما را به جاهای مختلف ارسال میکنم. پدرم همیشه علاقه داشت که من در نماز جمعه تلاوت قرآن داشته باشم و این مسیر را ادامه دادیم تا امروز فرزندم «امیرعلی» تلاوتهای خوبی را در نماز جمعه، (قبل از کرونا) انجام میداد. لذا تشویق اثر زیادی در ادامه مسیر برای من داشت و همین مسیر را برای جلسات قرآنی خود استفاده کردم و بسیاری از اعضای جلسه تشویق شدند و توانستند رشد خوبی در عرصه تلاوت کسب کنند.
سومین علتی که باعث شد در مسیر قرآن بمانیم؛ در این سالها که سنم بیشتر شده و درک و فهم بیشتری نسبت به گذشته به بوستان و دریای بیکران قرآن پیدا کردهام، حلاوت و معنویت قرآن بیش از زیبایی تلاوت آن برایم نمود یافته است. اگر انسان به این بلوغ فکری برسد هر مقدار هم که بیشتر بفهمد بیشتر لذت انس با قرآن را درک میکند، چرا که قرآن به اندازه فهم و ظرفیت انسانها با آنها حرف میزند؛ هر مقدار که ظرفیت و توان انسان بیشتر باشد، قرآن بیشتر او را به منفعت میرساند. قرآن برای همه سطوح از یک انسان که کمترین سواد را دارد، تا کسی که با درک و کمال بسیار، انس با قرآن را درک کرده و شناخته است، لذتبخش خواهد بود و برای بشر مملو از پیامها، درسها، عبرتها و معرفتهای بسیار است.
ایکنا_ برادرتان «مرتضی یادگاری» نیز قاری ممتاز قرآن است، ایشان هم در تشویق شما به قرآن نقش داشتند؟ و خود ایشان چگونه جذب فعالیتهای قرآنی شدند؟
آقا مرتضی پیش از من تلاوت قرآن را آغاز کرد و به عبارتی من به همت برادرم به امر نورانی تلاوت تشویق شدم. استادی به نام محمود سالارطایفه داشتیم که اخیراً به رحمت خدا رفتند و آرزوی علو درجات را برای ایشان دارم. ایشان یک معلم قرآن خالص و خاضع بودند که در اوایل انقلاب مکتب قرآنی را در خیابان سبلان جنوبی راهاندازی کرده بودند، برادرم به صورت اتفاقی به این جلسه راه پیدا کردند و در این جلسات بود که نوار کاست تلاوت عبدالباسط را دریافت و در اختیار من قرار دادند.
ایکنا ـ شما در کنار فعالیتهای قرآنی در طول زندگی خود توانستهاید موفقیتهای دیگری را در سایر عرصهها از جمله تحصیل، کسب و کار و ورزش به دست آورید؛ در طول این مسیر انس با قرآن چه نقشی در زندگی حرفهای و خصوصیتان داشت؟
انسان در هر مسیری که قدم بگذارد قطعاً یک سری گردابها و منجلابها برایش به وجود میآید و برای همه انسانها این اتفاقات ممکن است، رخ دهد. در عرصه هنری، ورزشی و سایر عرصهها مخاطرات مختلفی وجود دارد و جامعه ما پر است از چالههایی که ممکن است در آنها فرو رویم و این یک واقعیت است؛ اگر انسان خود را به یک سری از باورها محکم نکند؛ قطعاً آسیبپذیر خواهد بود. این بازدارندهها هر مقدار که قویتر باشد انسان را در مقابل گردابهای زندگی بیشتر مصون میدارد.
این بازدارندهها گاهی میتواند یک پدر سختگیر، یک پدر منضبط، یک مادر با مدیریت خوب تربیتی برای فرزندانش باشد که تلاش میکند اسیر چالهها و راههای کج نشوند. انحرافات اخلاقی و مخاطرات اندیشهای جوانان را از مسیر موفقیت دور میکند، همانطور که امروز جوانان ما گرفتار آلودگیها و سمپاشیهای فکری در فضای مجازی شدهاند. لذا برای شخص بنده بهترین چیزی که باعث شد به لطف خدا باورهای غلط را به دست نیاوریم و به انحراف کشیده نشویم، قطع به یقین قرآن و حرکت در مسیر آن بود. قرآن مانند یک پدر و مربی دستگیر برایم بود و مانع از هبوط و سقوطم شد.
پدرم نیز در داستان تربیتی بسیار سختگیری میکرد و مراقبتهای بسیاری انجام میداد؛ شاید امروز در جامعه ما برخی از پدران این مقدار سختگیر نباشند و عقیده دارند که بچه باید آزاد باشد و هرطور که خواست فکر کند، تصمیم بگیرد و انجام دهد؛ در صورتی که ما در تعالیم دینی این روش را نداریم. به عنوان مثال در تعالیم حضرت علی(ع) به امام حسن مجتبی(ع) در تربیت به موقع فرزندان تأکید شده است؛ ایشان به امام حسن(ع) توصیه میکنند که در چه سنی قرآن را به فرزندانشان یاد دهند و برای چه در آن سنین باید قرآن را به فرزندان آموخت؛ چرا که در سنین بالا دیگر نمیتوان بچهها را هدایت کرد. بنابراین پدر من هم از این قضیه غافل نبود و اینکه بسیار بر تربیت و پرورش قرآنی ما همت داشت، اما با این وجود بیشتر از پدر، قرآن کریم هدایتگر ما بود و در کنار آن محبت مادرمان باعث شد در این مسیر بمانیم.
هیچ کس ضمانتی برای سلامت زندگی کردن در دنیا ندارد؛ ما در این جامعه هر لحظه ممکن است گرفتار خطا شویم و چه بسا افراد صاحبنام و علمی که در سنین بالا آلوده به خطایی انسانی شدند؛ انسانها، سیاستمدارها و مدیرانی بودند که در سنین بالا منحرف شدند و اشتباه کردند و حتی مرگشان هم مرگ خوبی نبوده است و برای هرکسی هم این اتفاق ممکن است رخ دهد؛ اما دل سپردن به قرآن میتواند انسان را از مخاطرات و گرفتاریها حفظ کند؛ بنابراین سه عامل قرآن، تربیتکنندگی پدر و اهتمام ایشان و محبت مادر عوامل تأثیرگذار ما در این عرصه بود.
ایکنا_ ورزش در عرصه ملی و انس با قرآن و موفقیت در هر دوی این دو رشته در کنار هم چگونه برایتان محقق شد، در حالی که خیلیها معتقدند انجام دادن یک فعالیت به علت وقتگیر بودن باعث میشود که انسان از سایر فعالیتها جا بماند؛ چگونه این فعالیتها را در کنار هم مدیریت کردید؟
بستر ورزش و علاقه به بسکتبال را در دوران دبیرستان تجربه کردم. در آن دوران یک زمین بسکتبال در حیاط مدرسه داشتیم. توپ و تور هر آدمی را مشتاق میکرد تا به زمین آمده و یک بازی بکند؛ ای کاش این صحبت من را مسئولان امر بشنوند که در پارک فدک یک زمین بسکتبال داشتیم، که امروز تبدیل به ستاد مدیریت بحران منطقه شده است؛ گرچه ستاد مدیریت بحران هم وظایفی دارد و قطعاً منفعتی هم خواهد داشت، اما جای این ستاد مدیریت بحران چهار حلقه زمین بسکتبال بود که من و بسیاری از دوستانم بعد از تعطیلی مدرسه و قبل از اینکه به منزل برویم در این زمین نزدیک به دو ساعت ورزش میکردیم. ورزش هم یکی از عوامل بازدارنده از گناه است. هیچ وقت یادم نمیرود در ماه مبارک رمضان با زبان روزه به توپ و تور و زمین بسکتبال عادت کرده بودیم و از ساعت شش صبح و قبل از شروع اینکه آغاز کار مدرسه نزدیک به یک ساعت در این زمین بسکتبال بازی میکردیم در حالی که عطش شدید داشتیم و روزه بودیم. در آن زمان حتی ساعتهای بین زنگ تفریح را هم بازی میکردیم. بهحدی که تا مرز بیهوشی میرسیدیم؛ اما در ورزش غرق میشدیم. لذا یک بستر خوب برای ورزش فراهم شده بود که مانع ورود به انحرافات بود. در همان سالها بسیاری از جوانان را میدیدیم که به مواد مخدر روی آورده بودند و ورزش باعث میشد که ما در این مسیر حفظ شویم. هرچند که خود انسان در فهم و انتخاب مسیر زندگیاش بیتأثیر نیست، اما محیط هم بسیار اثرگذار است.
متأسفانه امروز در محلات زمینهای مناسب برای کسانی که علاقهمند به ورزش هستند محدود است؛ ما برای ورزشکاران خودمان هم سالن اجاره میکنیم و بابت آن هزینه میدهیم. سؤال این است که چرا شهرداریها این سالنها را به صورت رایگان در اختیار علاقهمندان به ورزش قرار نمیدهند؟ در کنار بحث معنویت که انسان را حفظ و به او کمک میکند که صیانت داشته باشد، بستر ورزش هم باید فراهم باشد. هیچ منافاتی وجود ندارد که اگر کسی ورزش بکند از سایر فعالیتهایش هم باز میماند؛ فراگیری قرآن در کنار ورزش با یک برنامهریزی صحیح به راحتی محقق میشود. اگر انسان یک برنامهریزی دقیق کند میتواند به بسیاری از چیزهایی که مدنظرش است برسد؛ بنده اگر مجدداً به دوران جوانی بازگردم بسیار با برنامهتر از آن دوران بهرهمند میشوم. این حرفی است که به پسرم هم میگویم که اگر دوست دارد روحش شاداب شود، حتماً ورزش کند؛ باقی زمان خود را میتواند به سایر نیازهایش بپردازد، استراحت کند، کسب علم و آموزش کند و به فراگیری قرآن بپردازد.
بنده در عرصه بسکتبال قهرمانی کشور، قهرمانی تیم ملی امید و قهرمانی امید تهران را به دست آوردم و به در تیم جوانان امید و بزرگسالان و همچنین لیگ دسته یک باشگاههای تهران بازی میکردم. دوباره به تیم ملی دعوت شدم و یک بار به تیم ملی جوانان و یک بار هم به تیم ملی دانشجویان دعوت شدم. البته در این مسیر موانعی هم داشتم؛ چرا که پدر من از وادی ورزش میترسید و حس میکرد ممکن است از آموزش و بحث قرآن دور بمانم، بنابراین همیشه نگران بود به همین خاطر گاهی اوقات به تمرینات تیم ملی نمیرسیدم، چراکه هر روز تمرین داشتیم و پدر از این قضیه شکایت میکرد. مرحوم پدرم به مسئله ورزش اشراف زیادی نداشت و این عقیده را داشت که اگر کسی هر روز ورزش کند، مجالی برای پرداختن به سایر امور زندگی را نخواهد داشت. گاهی اوقات از نگرانی ایشان به تمارین اردوی تیم ملی نمیرفتم و مورد اعتراض مربی هم قرار میگرفتم. همین قضیه توفیقات من را در عرصه ورزشی تا حدودی کم کرد، اما تا این حد هم بازی کردیم و توانستم فعالیت داشته باشیم.
ایکنا_شما در حوزه صنعت هم موفق بودید و توانستهاید توفیقاتی را در این عرصه کسب کنید؛ از شغل و حرفهتان بگویید و اینکه همراهی با قرآن در این مسیر چقدر برای شما راهگشا بود.
در حوزه صنعت در عرصه قطعهسازی، ماشینسازی، تراشکرای و فرزکاری مشغول هستم. مهندسی مکانیک و طراحی جامدات خواندهام و قطعات تجهیزات پزشکی و صنعتی میسازم. اما علاوه بر این بحث تلاوت قرآن در مجالس و بحث داوری را با برنامهریزی صحیح در کنار هم انجام میدهم. امروز افرادی را داریم که هم پزشک هستند و هم تخصص دارند؛ قاری بینالمللی قرآن هستندو کارهای دیگری هم انجام میدهند و این یک واقعیت است که اگر انسان بخواهد به قله رفیعی دست پیدا کند، طبیعتا باید یک سری از فعالیتهایش را کم کند، اما من در عرصه قرآن چندین عنوان مختلف و ممتاز کشوری را به دست آوردم و به کشورهای مختلف برای سفر تبلیغی و قرائت قرآن عازم شدم و نزدیک به بیست عنوان نخست کشوری در عرصه قرآنی دارم؛ اما با این اوصاف این عرصه انتها ندارد.
در کشور ما بالاترین نقطه موفقیت مسابقهای قرآن، کسب عنوان نخست اوقاف کشور است و من در این مسابقات دو بار پنجم شدم و چند دوره به مسابقات اردوی ملی قرآن دعوت شدم و بنا به مشکلات سیاسی درگیر تحریمها شدیم که از کشور ایران دعوت نکردند و من هم درگیر این تحریم شدم و نتوانستم به مسابقات بینالمللی اعزام شوم؛ اما در سایر حوزههای دیگر قرآن توفیقاتی را به دست آوردم. لزومی ندارد که ما حتما نفر اول قرائت قرآن کشور باشیم. اصل این است که ما مأنوس و با فرهنگ قرآن آشنا باشیم و فرهنگ ورزش را در وجودمان داشته باشیم. اصل این است که شما سواد، بینش و دانش و مطالعه خود را بالا ببرید. شما میتوانید نفر اول یک عرصه یا نفر صدم همان عرصه باشید اما در سایر عرصهها هم موفق باشید.
امروز من لزوما نفر اول تولیدات کشور نیستم، اما تلاش کردهام که به اندازه و سهم خودم مفید باشم. لذا با این مخالفم که همه کارها را رها کنید و تنها به یک شاخه ورود کنید و آن را تا آخر بروید. معتقدم که شما در حوزههای مختلف برای سلامت جسم و روح، اخلاق، اندیشه و سعادت دنیوی و اخروی و برای امرار معاش مفید در زندگی تلاشگر خوبی باشید. حتی برای امرار معاش هیچ ایرادی ندارد که انسان شغل دوم داشته باشد یا حتی در تاکسیهای تلفنی و اینترنتی کار کند.
ایکنا - فرزندتان در عرصه قرآن توفیقات را کسب کردهاند. آیا خودش به قرآن علاقهمند شد یا اینکه شما او را به قرآن و انس با آن دعوت کردید؟
در حوزههایی که ورود پیدا کردم یک سری توفیقاتی به دست آوردم و یک سری ناکامیها داشتم، حالا گاهی اوقات ممکن است بعضی افراد به من خرده بگیرند که چرا فرزندت را به دنبال ناکامیهای خودت فرستادی. اما در حقیقت اینطور نبود و من سعی کردم در فرزندم ایجاد انگیزه کنم. جلسات قرآن ما برپا بود و فرزندم به دلیل عشق و علاقهای که به من داشت همیشه در کنار من و در جلسات قرآن حاضر بود. من هیچ اصراری برای آموزش قرآن فرزندم نداشتم، شاید آرزویش را داشتم اما اصراری نداشتم.
پدرم امیرعلی را بسیار تشویق میکرد و اهرمها و فاکتورهایی را که برای ما به کار برده بود که بیشتر در عرصه تشویق بود در مورد پسرم استفاده کرد و همین عوامل باعث شد امیرعلی در سن دو و نیم سالگی تا سه سالگی قرآن بخواند. از همان دوران فرزندم در جلسات، به قرائت و تلاوت قرآن مشغول شد، حضور در این جمع و قرائت قرآن نوعی انگیزه به او میداد که جا پای آنها بگذارد و مانند آنها قرآن را تلاوت کند. در سن چهار سالگی تمام مقامات قرآنی را در حوزه اصلی و فرعی آموخت. امیرعلی حائز رتبههای ملی در مسابقاتی چون رتبه نخست مسابقات اوقاف استان تهران در سال ۱۳۹۴، حائز رتبه سوم اوقاف و امور خیریه کل کشور در ۱۱ سالگی و نفر اول مسابقات دارالقرآن امام علی(ع) در سال ۹۴، نفر اول مسابقات بیان اصفهان در سال ۱۳۹۵، نفر اول یادواره مرحوم استاد اربابی در سطح کشور در سال ۱۳۹۵، نفر اول مسابقات دانشآموزان کل کشور در سال ۱۳۹۶ در مشهد، نفر اول مسابقات شمسه استان تهران به مدت چهار سال متوالی، نفر اول مسابقات ترتیل، اذان و دانشآموزی تهران است، در سالهای ۱۳۹۶، نفر اول مسابقات فرهنگسرای قرآن (سراج) و مقامات قرانی دیگر شده است.
ایکنا_ بیش از یک سال است که ویروس کرونا در کشور شیوع پیدا کرده است که همین امر موجب تعطیلی محافل و مجالس قرآنی بسیاری شده است. محفل قرآنی شما در این ایام چه وضعیتی داشت و در این ایام شما چه فعالیتهایی کردید و جلساتتان به چه شکل برگزار میشد؟
واقعاً از تأسف خودم نمیتوانم بگویم که چقدر این ویروس باعث کمسعادتی بنده از جلسات قرآنی شد. جلسات قرآن در منزل مادری ما برگزار میشود. پدرم به رحمت خدا رفتهاند و بعد از شیوع کرونا ما بیم این را داشتیم که برای مادر خطری ایجاد شود. بنابراین باز کردن جلسات باعث میشد که جمعیتی در خانه مادری حاضر شوند و طبیعتا ممکن بود این محدودیتها خانواده ما را اذیت کند. لذا جلسات قرآنی را برگزار نکردیم. در پی این هستیم که کرونا از بین برود و ما آن جلسات قرآنی خودمان را آغاز کنیم؛ اما اگر همچنان با کرونا بخواهیم دست و پنجه نرم کنیم جلسات را به فضای مجازی انتقال میدهیم. متأسفانه تا به حال موفق به این کار نشدیم. خیلی از دوستان هم این کار را کردهاند که خالی از لطف نیست و حسنهایی دارد که باعث میشود دنبالکنندگان کلاس قرآن در هرجا و شرایطی در کلاس حضور پیدا کنند. البته که هیچ جلسه ای مانند جلسه حضوری پر شور و شوق نیست.
این شرایط هم نباید باعث شود که انسان غفلت کند و ما جلسات آنلاین قرآنی داریم که مخاطبان میلیونی دارند و آن هم به دلیل هنر قاری و مدیریت برگزارکننده است.
ایکنا_ از دیگر عناوین مسابقات در عرصه قرآن بگویید.
رتبه اول مسابقات قرآن ورزشکاران کل کشور، رتبه اول مسابقات قرآن در حوزه اساتید کشوری، رتبه اول سازمانهای کل کشور، رتبه ممتاز دعاهای کل کشور، دو دوره رتبه پنجم مسابقات اوقاف کشور و رتبه ممتاز اوقاف استان تهران.
ایکنا _ به نظر شما بزرگترین آفت برای یک قاری قرآن چیست؟
آسیبهایی که برای یک فعال قرآنی میتواند رخ بدهد همان آسیبی است که میتواند دامن یک پزشک یا یک مسئول فرهنگی را بگیرد و هیچ تفاوتی ندارد و این آلودگیها برای همه وجود دارد. یک واقعیت است که امروز همه ما آلوده دنیا شدهایم. تفکرات و توقعات با اوایل انقلاب بسیار متفاوت شده است و به دنبال زرق و برق دنیا شدهایم.
ما انقلاب کردیم تا دیندارتر بشویم و دیندارتر شدیم تا از دنیا راحت بگذریم، اما متأسفانه امروز بیشتر طالب دنیا شدهایم و این آفت برای همه وجود دارد و قاری قرآن هم از این مسئله استثنا نیست. طبیعتاً شخصی که زیرمیزی میگیرد یا پزشکی که ویزیت زیادی میگیرد هیچ تفاوتی با قاری قرآنی دارد که پاکت بیشتری را مطالبه میکند، ندارد و ما این آفت را امروز در بین قاریان و مداحان داریم. متأسفم که این را بیان میکنم، اما لازم است که همه مردم ما این بصیرت را در خودشان افزایش دهند و درک بیشتری نسبت به این قضایا و موارد داشته باشند این آفتی است که دامن گروههای مختلف جامعه و مردم را گرفته است و مختص به یک قشر و گروه خاص مانند مداحان و یا قاریان نیست.
اگر شما فکر میکنید که یک مداح نیاز مالی ندارد، سخت در اشتباه هستید، اگر جوی علیه یک مداح حاکم میشود متأسفانه شیطنت است اینجا هم فکر میکنند که قاری قرآن باید فی سبیل الله بخواند. البته این موضوع یک بخشش درست و بخش دیگرش غلط است. اگر من در حال قرآن خواندن هستم منبع درآمدم جای دیگری است و هیچ وقت به قرآن به دیده یک حرفه برای امرار معاش نگاه نکردم و نباید هم نگاه کنم و این سمی است که اگر به من بگویند که یک ماه به فلان کشور برو و در آنجا تلاوت قرآن انجام بده و هیچ حقوقی هم برای شما در نظر گرفته نمیشود، آیا میروم؟ در آخر این منّت را هم میگذارند که شما را به صورت رایگان به این کشور خارجی برده و هزینه سفر و مخارج شما را دادند و شما اگر بخواهید این سفر را بروید نزدیک به چند میلیون تومان هزینه میشود. این مسئله درست است اما بحث اینجاست که اگر من بخواهم در این مدت به سفر بروم و قرائت قرآن انجام بدم کار تبلیغی کنم، هزینه خانواده من را چه کسی باید بدهد؟ عشق به قرآن وجود دارد اما از یک طرف ملاحظاتی هم باید بشود که باید حقوق مشروع شما را در نظر بگیرند.
اما آفت قاری قرآن، مادیگرایی، انتظارات بیش از حد نسبت به یک قضیه مالی، به اصطلاح تعیین مبلغ داخل پاکت است و از یک طرف هم جامعه ما باید حقوق این افراد را ملاحظه کند در این صورت تعادل برقرار میشود به این معنی که من قرآن بخوانم برای رضای خدا و شخص دیگری هم برای رضای خدا حقوق ایشان را رعایت کنند و این کار درست است. اما ما تا چه جایی مجاز هستیم که دنیا را دوست داشته باشیم، تا جایی که به زیادهطلبی، تجملگرایی و چشم هم چشمی نرسد. این برای همه اقشار جامعه ماست. اگر این تعادل و تواضع را جامعه داشته باشد از آفت همه اقشار جلوگیری خواهد کرد و جامعه قرآنی هم از آن مستثنی نیستند.
ایکنا _ و سخن آخر
برای عاقبتبخیری همه ملت و همه جوانان دعا میکنم و آرزو میکنم این آلودگی و این ویروس منحوس از کشور رخت ببندد و برای انسجام فکری همه مملکت، وحدت، محبت و الفت ملت ایران دعا میکنم. بزرگترین آرزویم این است که شر دشمنان از این کشور کوتاه شود و بالاترین آرزویم این است که در سال ۱۴۰۰ ظهور حضرت حجت مهدی صاب الزمان(عج) را شاهد باشیم، همه اتفاقات خوب در سایه ظهور به دست میآید. اگر این اتفاق رخ بدهد از دنیا دیگر چیزی نمیخواهم. انشالله امسال سال ظهور امام زمان(عج) باشد.
گفتوگو از وهاب خدابخشی
منبع:
مبشرین|پایگاه خبر قرآنی و معارف اسلامی
لینک مستقیم :
http://mobasherin.ir/shownews.aspx?id=67811